همان که رفت و نیامد از او خبر حتی
تمام زندگی ام بود و بیشتر حتی
به استخاره گرفتن مگیر خرده به من
که دلخوشم به دعاهای بی اثر حتی
چگونه رفت و هراسی نداشت از آهم؟
فقط نه آه، که از این دو چشمِ تر حتی
نه این که زخم زدن کار دشمن است فقط
که چوب می خورم از دسته ی تبر حتی
اگر چه بار دَهَم، دوستم نخواهد داشت
به قدرِ برگِ درختانِ بی ثمر حتی
هوای عشق به سر دارم و نمی آید
به همنشینیِ پاییز، یک نفر حتی
علی عابدی
آبان ماه 94
تاريخ : چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ | 13:21 | نویسنده : علی عابدی |