جدایی ، وحشتناک ترین کابوس آدماست ، اگه آدم باشن
می ترسم از این خواب ، وَ کابوس جدایی
هر شب زده ای یکسره ناقوس جدایی
گر خود بروی عشق تو در قاب دلم هست
با دیدن آن می خورم افسوس جدایی
این کار نکن با من ِ بیمار که هر روز
دیدار کنم با تب محسوس جدایی
از ماه کسی گفت که : « در دفتر تقدیر -
- پیش آی و بخوان جمله ی منحوس جدایی
در گوی تو دیدم که در آن سایه ی تاریک
رفتی تو به اجبار به پابوس جدایی »
***
هر چند که دوری ز تو در دفتر ِ من بود
امّا نشوم بنده ی محبوس جدایی
یا چند ورق پاره کنم از دل تقدیر ...
... یا جان بدهم لحظه ی منحوس جدایی 11 خرداد 1390
تاريخ : سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۰ | 13:29 | نویسنده : علی عابدی |